2سال و یکماهگی کوروشم ـ آذرماه 93
صاحب چشمانی که آرامش قلب من و صدایش دلنشین ترین ترانه من است
از بودنت برایم عادتی ساختی ! چه خوب شد به دنیا اومدی
و چه خوب ترشد دنیای من شدی.
اندر احوالات این ماه
خواندن شعرهای کوتاه ،ناقص و خوشمزه که آخرش هم خودش کلی میخنده . . . مثل :یه توپ دارم قلقلی ـ بارون میاد نم نم ـ ما گلیم ما سنبلیم کلمات متفاوت ، عاشق دیدن فواره های آب هستی ، دایره کلماتت وسیع تر شده ، کلیه اعضای بدن را میشناسی ، از یک تا 10 را میگی ( کمی جابجا ) بعضی اشکال هندسی و رنگها را میدانی .
این هدیه این ماهت که کلی از صبح برام مینوازی حتی موقعی که میخواهیم برویم بیرون . . .
اینم اولین دست سازت بود که کلی ذوقش را کردی و البته هزاربار من و بابایی
رفتن به مهدکودک عسلم که فدای چشمان مهربانش بشم
مهمترین حرفی که میزنی مامان ، مامان دوتا دستت را میذاری روی گوشهات و میگی خردوش خردوش (خرگوش )چشمات هم به سمت گوشه نگاه میکنن .
اینم پفک نمکی من
عکسایی که خودت از خردوش گرفتی
میدونی فرق تو پسرگلم با روز چیه ؟؟؟؟؟
روز 30تاش بایدجمع بشه تا ماه بشه اما تو همین جوری ماهی !