عید قربان مبارک ـ تولد سینا ـ 24 مهر 92
عید قربان و تولد سینا گلی هم مبارک
دیروز عیدقربان بود و ما صبح رفتیم خانه پدر بزرگ مامانی و بابایی ( خدا بیامرز ) و بابایی براساس هماهنگی با فامیل یک گوسفند برای قربانی خریده بود که بعدش . . .
عصر هم تولد سینا ( پسرعمه ات ) بود و ما زودی برگشتیم خانه و بعدش هم رفتیم مراسم تولد و برای سینا تو یک تفنگ آبی چند لیتری خریدی که حسابی خوشش اومده بود ، در ضمن مامانی هم براش ژله آکواریوم درست کرده بود که به همه معرفی میکرد و میگفت این هنرنمایی زن دایی ام هست و خلاصه کلی من را شرمنده خودش کرد که اینقدر دوستم داره و البته شما هم درتولد حسابی وسط بودی بین این بادکنک ها و همه عاشق تو بودند عروسکم .
بابایی و خواهرزاده که معلوم نیست در مورد چی حرف میزنند
کوروش و عمو محمد
اینم ژله ای که سینا کلی تعریفش را کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی